انشا جان بخشی به اشیا دوربین

پایه هفتم انشا جان بخشی به اشیا دوربین

مقدمه:

قطعا زندگی برای هر موجودی از زاویه او می تواند بسیار جالب و جذاب باشد، این مسئله را زمانی دقیق می توانیم توجه شویم که خودمان را به جای بسیاری از اشیا بگذاریم و از زبان آن ها در مورد مسئله مهمی صحبت کنیم، این صحبت کردن می تواند زمانی جالب باشد که فکر کنیم هر کسی دید و زاویه نگاه خاص خود را دارد.

تنه انشاء:

من یک دوربین عکاسی هستم، من زندگی خاصی دارم و وقتی شروع به تصویربرداری می کنم هر چیزی را که می خواهم به ذهن می سپارم، اما همان قدر هم راحت می توانم چیزی را از ذهن خود پاک کنم و مسئله مهم این است که حافظه من بسیار ضعیف است. در برابر آفریده خداوند بزرگ و متعال که انسان است، من تنها چند ساعت خاطرات و اطلاعات را به ذهن خود می سپارم و این می تواند مسئله جالبی باشد.

من دوستان زیادی داشت که در فروشگاه با آن ها آشنا شدم، بخش های بدنه من را که بسیار آن ها را دوست دارم، شیشه، فلز و پلاستیک تشکیل می دهد، من امکان نمایش چیز هایی که در ذهن دارم را نیز به دیگران می دهم، من اختراع انسان ها هستم اما از عناصر طبیعت به وجود آمده ام.

من تصاویر طبیعت، رودخانه، دریا، کویر، دشت و حیوانات را بسیار دوست دارم. از تصاویر تلخ مانند جنگ، دشمنی و خطرات نیز بیزارم.

نتیجه گیری:

هر کسی می تواند یک دوربین عکاسی مانند من داشته باشد که خاطرات را به ذهن می سپارد و مسئله جذاب این است برخی از ما دید بهتری را داریم، در واقع تصاویر را واضح تر به نمایش می گذاریم و این مسئله واقعا مهم و جالبی است.

انشا جان بخشی به اشیا دوربین – پایه هفتم

گردآوری توسط: مرجع انشا / انشائی