انشا در مورد بازی های کودکان و خاطراتش

پایه یازدهم انشا در مورد بازی های کودکان و خاطراتش

مقدمه:

اگر تاکنون با خاطرات به مصاف آینده رفته اید احتمالا حس انشای من را به خوبی درک می کنید و می توانید متوجه شوید که امروز قرار است در مورد چه چیزی صحبت کنم! بله روز هایی که ما کودک بودیم و بی پروا به سراغ ساده ترین بازی ها در کوچه و خیابان می رفتیم.

تنه انشاء:

آیا هنوز هم دوست دارید همین حس را تجربه کنید؟ آیا فکر می کنید که انسان ها می توانند باز هم به دوران کودکی بازگردند؟ به نظر شما چنین دستگاهی اختراع خواهد شد که شما بتوانید این حس خوب را به وجود آورید؟ البته که بهتر است این اتفاق برای چند لحظه رخ دهد، اگر مدت زمان بیشتری به طول بیانجامد قطعا خسته کنند خواهد شد.

بخصوص این که دیگر نتوانید به دنیای بزرگ ها بازگردید، البته از نظر بسیاری انسان ها در سنین بالا نیز می توانند یک کودک درون داشته باشند.

این کودک درون گاهی نیاز دارد که مانند همان دوران کودکی آشکارا به بازی و خوشحالی بپردازد. بازی در سطح کوچه و خیابان، انگار که واقعا سنش کم است. اما ما وقتی به این سن که در آن هستیم می رسیم دوست داریم از فضای کودکی خارج شویم.

از فضایی که به نظر می رسید ضعیف بودیم و هر کسی مدام نگران ما می شد که نکند خطری برای خودمان به وجود آوریم. اما به هر حال هر دورانی به پایان می رسد و برای ما نیز این اتفاق به نهایت رسید. حالا می توانیم بگوییم که بزرگ شده ایم؟ خیر هنوز مسیر طولانی باقی مانده است.

نتیجه گیری:

بزرگ شدن و بلوغ زمانی اتفاق می افتد که ذهن و فکر ما هر دو به یک اندازه رشد کنند.

انشا در مورد بازی های کودکان و خاطراتش – پایه یازدهم

گردآوری توسط: مرجع انشا / انشائی