پایه هشتم انشا جان بخشی به اشیاء پاک کن
مقدمه:
من یک پاک کن هستم که از نظر خودم زندگی گاه عجیب و البته بیشتر جالبی دارم، در واقع حس می کنم که ممکن است هر روز با نوشته ها و نقاشی های عجیب تری روبرو شوم که چیزی در مورد آن ها نمی دانم. من ابتدا در یک فروشگاه لوازم التحریر زندگی می کردم و تمام اتفاقات را در آن می دیدم.
تنه انشاء:
من زندگی آرامی داشتم، اما حالا هر روز به محلی به نام مدرسه می روم که بسیار هیجان انگیز و جالب است و بسیار خوشحالم از این وضعیت و می دانم که ممکن است روز به روز با چیز های خلاقانه تری از سوی بچه ها در این مدرسه روبرو شوم، آن ها مدام در حال یاد گرفتن موضوعات جدید هستند و من هم از این مسئله بسیار لذت می برم و حس می کنم که ممکن است برای معلم نیز این اتفاق بسیار خوب باشد.
چون او این علوم را به دانش آموزان یاد می دهد و همواره هر مطلبی که منتقل می کند لبخندی بر لبانش می بینم. می دانم که گاه نوشتن و پاک کردن می تواند برای من و حتی دانش آموزان و بچه ها سخت باشد، اما این کار باید مدام تکرار گردد تا آن ها به خوبی یاد بگیرند و حس خوبی در مورد زندگی شان داشته باشند.
نتیجه گیری:
من دوست دارم که چیز های بد و زشت و نوشته هایی پر از نقص را پاک کنم، دوست ندارم موارد درستی که در ذهن من وجود دارد را پاک کرده و این اتفاق باعث می شود برای مدت زمان کوتاهی افسرده و تلخ باشم، این تلخی البته موقت است و وقتی باز هم اشتباهات پاک شود من خوشحالم.
انشا جان بخشی به اشیاء پاک کن – پایه هشتم
گردآوری توسط: مرجع انشا / انشائی
