پایه یازدهم انشا جان بخشی به اشیاء خودرو
مقدمه:
من یک خودرو هستم و زندگی خیلی عجیبی ندارد، صاحب من یک مهندس است و هر روزی برای رفتن به محل کار از من استفاده می کند، من از وضعیتی که دارم راضی هستم و البته دوست دارم همیشه تجربه های عجیب از جاده های بزرگ و کوچک را داشته باشم، مهندس صاحب خانواده و البته چند فرزند است که من به خوبی آن ها را می شناسم.
تنه انشاء:
مهندس هر روز که به محل کار می رود، اطراف من را چک می کند تا حیوانی پس از حرکت من دچار آسیب نشود، من از این اتفاق بسیار خوشحال می شوم که او تا این حد به دیگر موجودات اهمیت می دهد و ترجیح می دهد خطرات را رفع کرده و از آن ها نیز دور باشد.
در واقع اولین روز که وارد زندگی و خانواده آن ها شدم حس خوبی نداشتم، از دوستان خود در یک انبار بزرگ جدا شده و با خودرو به محل دیگری منتقل شدم که همه چیز برای من عجیب و دور از ذهن بود، در این وضعیت که مهندس برای خرید خودرو آمد، با توجه به این که نخست برای آزمایش و شناخت بهتر ویژگی های من، رانندگی اولش را تجربه کرد، می توانم بگویم که حس خوشحالی بود.
چون احتمالا می دانستم که چه دنیای در انتظار من است و چه اتفاقاتی نیز ممکن است رخ دهد و از این نظر بسیار خوشحال بودم.
نتیجه گیری:
افراد زیادی در زندگی خود می توانند صاحب خودرو شوند، اما استفاده آن ها متفاوت است، برخی از خودرو ها به خوبی نگه داری می کنند و این مسئله برای ما احساس بسیار خوب و خوشایندی است و با خوشحالی در کنار انسان ها و دیگر موجودات زندگی می کنیم.
انشا جان بخشی به اشیاء خودرو – پایه یازدهم
گردآوری توسط: مرجع انشا / انشائی
