پایه هشتم

انشا جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمی

انشا با موضوع جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمی پایه هشتم

پایه هشتم انشا جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمی

مقدمه:

کلبه قدیمی همیشه زندگی سخت و تنهایی ندارد، گاه از این تنهایی به آرامش می رسد و حس خوبی دارد و مدام فکر می کنم که تا چه حد آرامش در کنار یک زندگی معمولی می تواند اتفاق خوبی باشد و من تقریبا به آن رسیده ام و می دانم که بسیاری از شما نیز چنین وضعیتی را دوست دارید و می پسندید.

تنه انشاء:

در کنار تمامی این مسائل نکته کلیدی و مهم دیگری که وجود دارد این است که داستان زندگی من به صورتی است که وقتی جوان تر بودم، عده زیادی در اتاق هایم زندگی می کردند و یک خانواده را تشکیل می دادند، پس از گذشت مدتی حس می کنم که زندگی ام دگرگون شد، ساختمان های جدید جای من را گرفتند.

ابتدا از این وضعیت ناراحت بودم و حس می کردم که تنها ترین جسم روی کره زمین هستم، اما پس از آن متوجه شدم که هر کسی ممکن است تنها شود و این تنهایی صرفا نمی تواند منفی و بود باشد. در نتیجه پیش تر و پیش تر رفتم و به این مسئله عادت کردم که موفقیت انسان گاه در تنهایی رخ می دهد. شاید من هم بتوانم از این وضعیت استفاده کنم و در ذهن خود موفقیتی از زندگی ام ایجاد کنم.

هر کسی که زندگی من را بخواند می فهمد ممکن است کمی از اطرافم خسته باشم، اما دلیل بر ناراحتی همیشگی نیست.

انشا جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمی
انشا جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمی

نتیجه گیری:

دوست دارم هر روز اشخاص جدیدی را که از کنار جاده کوچک شهر می گذرند ببینم، این طور خسته هم نمی شوم و می فهمم که هنوز زندگی بین انسان ها در جریان است و مدام به چیز های خوب فکر می کنم.

مطلب پیشنهادی :  انشا ضرب المثل برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند

 

انشا جان بخشی به اشیاء کلبه قدیمیپایه هشتم

گردآوری توسط: مرجع انشا / انشائی

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!
برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

26 − 19 =